به احترام دیدن لحظه ای سکوت باید

من به آزادی باد و باران،من به آزادی حسرت که نمی خواهم از آن یاد کنم،باز هم معتقدم...

به احترام دیدن لحظه ای سکوت باید

من به آزادی باد و باران،من به آزادی حسرت که نمی خواهم از آن یاد کنم،باز هم معتقدم...

دست میکشم روی برگهای گلدان تنهاییم

گویی سالهاست تشنه ی نور کسیست

که عطر و گرمای دستانش زندگی بخش است

اما من نمیفروشم

روحم را به این خروش عاشق ستیز

من پا پس میکشم

و در نیمه گشوده برویم بسته میشود

وه چه شیرین است در رگ های خود جوشیدن و فرو رفتن و ذوب شدن

و همزمان به رگهای تو اهدا شدن و جاری شدن در تو

وه چه شیرین است ذوب شدن در قامت سخت تو

انگار سالهاست از تو دورم

نه در زمان و نه در مکان ....

گم شدم در غربت فرسخ ها تنهایی ام...

مینا منصوری ۲۶/۵/۱۳۹۰

بانوی تنهای شب

شب از پنجره به چشمانم زل زده است و نور ماه بر دستانم بوسه میزند 

صدای گریه ی کودکی از اعماق وجودم احساساتم را میخراشد 

دلم برای بی کسی و تنهاییش میسوزد 

آرام کودک را در آغوش میفشارم 

این خود من است 

تنها و خسته 

مرا ببخش فرزندم 

ببخشم اگر برای تو کم بودم 

و اگر نبودم 

خدایا به سکوت شب قسم جز تو هیچ کس نمیتواند کودک آشفته ی درونم را آرام کند 

قطره های باران رحمتت را روانه ی آشیانه ام کن 

به خواسته های دلم سمت و سویی عارفانه ببخش 

و مرا در آغوش بگیر 

دلتنگ همیشگی تو 

مینا

سحرگاهی بی سحر

امروز که از تو مینویسم 3 سال و سه ماه میگذرد و من هنوز در گرداب عمیق سرگردانی ام محو میشوم آب میشوم از رنج نبودنت

اینجا هوای بدون تو بوی سنگ های خیس خورده ی قبرستان را میدهد

اینجا نوروز روزهای کهنه ی هپخاطراتم با تو را به ارمغان می آورد و بسی زخم های سرباز شده از نبودنت را نمک میپاشد

امروز اینجا بدون تو سری زدم به دفتر خاکستری خاطرات به آن شب که دیگر نه برای تو سحر شد و نه برای من

به کور سوی ترنم جوانه های احساسم که پوچ و گسسته سنگین ترین بار دنیا را به دوشم مینهد

سحر جان

نمیدانم چگونه از آسمان سوخته ی شبم برایت بگویم

نمیدانم چگونه جاری کنم خوشی باد آورده را بر وقار لبخندت که سالهاست خاطره شدست

بدان

بی تو نه ترنم آب در رگ رود جاری می شود و نه بهار عروس تنها شب زیبای سال

و من فقط بیتاب آن روزم که  آغوش حادثه ای دلتنگ اندام زخم خورده ام شود

و برای بودنی نو در بهاری برزخین به سراغت بشتابم

دلم برایت تنگ است

1389   /  29/ اسفندماه

مینا منصوری