به احترام دیدن لحظه ای سکوت باید

من به آزادی باد و باران،من به آزادی حسرت که نمی خواهم از آن یاد کنم،باز هم معتقدم...

به احترام دیدن لحظه ای سکوت باید

من به آزادی باد و باران،من به آزادی حسرت که نمی خواهم از آن یاد کنم،باز هم معتقدم...

اسمی نشد براش بذارم

زندگی همینه

زندگی بوسه ی یک قلم بر روی کاغذی زرد رنگ

بوسه ی ماهی در اعماق دریا...

شبنمی بی رمق روی برگی متزلزل

و شاید زندگی همان ارامشیست که هر لحظه بدنبال ان میگردی

و زندگی سرشاز از عشق است و شاید همان عشق...

و عشق جریانیست که اگر در ان بیفتی معشوقت تمامی هستی و زندگی خواهد بود نه تک درختی سبز که عمر هدیه اش به تو  از افقی تا غروبی نیم سایه بیش نیست

بنوش زندگی را به همان شیرینی و سرخی که در دست توست

گوارای وجودت باد

به جشن زندگی خوش امدی

عشق و برکت برای تو...

زندگی همینه

زندگی بسیار ساده و راحت است

تمامی انچه را که در هر لحظه موجود باد دانست هم اکنون در پرتو لطف الهی بر تو اشکار میشود تو به خود و زندگی باید اعتماد کنی و همه چیز

عالیست

خدایا توانی بیش از این که دارم به من اعطا کن

بنفش ترین و یاسی ترین لحظات به تو داده میشود زیرا تو شایسته بهترینی و روح الهی در تو دمیده است تو فرزند ارشد زمینی دوست من شیرین ترین ها را برای تو میخواهم

دوستت دارم

دوستت دارم خدایا...

خداوندا

هم اینک طرح الهی زندگیم را اشکار ساز تا کاری را انجام دهم که جز من هیچ کس توان انجامش را ندارد و انجایی را پر کنم که کسی جز من نمیتواند انرا پر سازد

خدایا دوستت دارم

عشق برای تو دوست خوبم...